23 و 24 ماهگی فروزان جونم
این ماه هم گذشت. پر از کنجکاوی و بازیگوشی و بچگی..... پر از جمله های کامل شده......پر از شعرهای و لالایی های زیبا........... این ماه هم گذشت و دخترکم بزرگ و بزرگتر شد.... اونقدر بزرگ که خودش تصمیم میگیره چیزی بخوره یا نه!!! خودش تصمیم میگیره چی بپوشه و مخالفت فایده ای نداره..... اونقدر بزرگ شده که دیگه شیر مامانشو نمیخوره..... دخترم اونقدر بزرگ شده که خاطراتش رو مرور میکنه..... دخترم زودتر از اونی که فکر میکردم بزرگ شده...... دیگه تا مرز دو سالگی و سه سالگی چیزی نمونده.... دخترم بزرگ شده و کمی لجباز.....دیگه کاری که میخواد انجام بده و تا جاییکه بتونه انجام میده... و من....