فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دختر کوچولوی من

دختر یک و نیم ساله من!

1394/4/31 8:17
نویسنده : مامان نرگس
2,067 بازدید
اشتراک گذاری

این روزهای فروزان پر از بازیگوشی و پر از کلمه های جدید و البته شکل گرفتن رفتار و شخصیتش.

 

روزانه دامنه لغاتش بیشترو بیشتر میشه و کلمه هایی که قبلا نصفه میگفت رو کامل میکنه و کلمه هایی رو که میشنوه خوب میگه.

 

خیلی بازیگوشی میکنه و عاشق بازی و همچنان بیرون رفتنه. از ددر رفتن کلی ذوق میکنه.

 

داره یاد میگیره که خودش با خودش بازی کنه. با عروسکاش حرف بزنه و لحظاتی با من کاری نداشته باشه.

 

تا بچه های دیگه رو میبینه محو تماشای اونا میشه و بیشتر نگاهشون میکنه تا باهاشون بازی کنه.

 

هر مردی رو میبینه میگه ..عمو و  گاهی هم به خانمها میگه خایَ!!

همه بچه ها نینین هستن و با دیدنشون کلی ذوق میکنه.

 

آخرای اون ماه که مریض شده بود و داشتم شربتهاشو میدادم دیدم در شربتشو خوب بست. از اون موقع به بعد در بطری و شربت رو خوب خوب میبنده.

 

تا چیزی رو میریزه زمین یا کلا خرابکاری میکنه میگه " نُچ نُچ" و یا جای زخم و حتی خالی رو ببینه میگه" نچ نچ " و " اوف....

 

فعلها رو کامل تر کرده. قبلا به بشینم میگفت بیش و الان میگه بیشین مَ و بخوابم شده بخواممَ و البته بخواب..!!!

 

 نوشیده (نوشابه) متاسفانه ببینه میخواد از نوع اصرارکچلو البته تقصیر ما بزرگترهاست که نوشابه هنوز حذف نشده از توی سفره ها....

 

از بین میوه ها سیب و هندونه( هددونه) و الو (ایو) و موز رو خوب میشناسه و خیلی شیرین تلفظ میکنه....

 

براش یه کتاب میخوندم دیدم به دو سطر که رسیدیدم به زبان خودش داره تکرار میکنه..

نینیمون کجاس رو تابه..........  تا میگم نینیمون کجاس فروزان میگه تاب تاب    

کسی به گلها دست نزنه.....تا میگم کسی به گلها.........دست و دستش رو هم برای تاکید تکون میده!!

 

براش میخونم دختر دارم تپل مپل ....  یه روز داشتم میخوندم و به اینجا رسیدم دیدم داره میگه تُپه تپه خنده...

 

برنامه های بیبی انیشتن رو خیلی دوست داره و میتونی نیم ساعت آروم یه جا بنشونیش و منو میبره جلو کامپیوتر و میگه بَ (برنامه)

 

جورچین حیواناتشو خیلی دوست داره و اسب ( اَبس )، گاو، الاغ، سگ (هاپو)، اردک، خروس (جی جیک) و گربه (پیشت) رو یاد گرفته و هر حیوونی که نمشناسه رو میگه هاپو!!!

اسب رو میگیره میگه پتیکو پیتیکو.....

گاوه میگه..... مو        الاغه میگه....عر     پیشی میگه..... مَیو    هاپو میگه......هاپ هاپ    خروسه میگه....قوقو

 

واکسن 18 ماهگیشو که زدم اصلا راه نمیرفت و همش میگفت دَرد... اثر استامینوفن هم که میرفت همش گریه میکرد و تا غروب توی بغلم بود....خیلی اذیت شدیم و گاهی بابایی و باباجی و ننی و داداشی و عمو و آاون رو صدا میزد بچم....تا روز بعد هم همش تب میکرد و چیزی هم نمیخورد حتی دراژه و بستنی که اینقدر دوست داره....

وزنش 11.5 و قدش 82 سانت بود که کمی از نمودار رشدش پایین تر بود.

هنوزم خوب غذا نمیخوره و فقط شیر میخواد... گاهی و بعضی غذاها رو خوب میخوره و اصلا خوش غذا نیستغمگین..

 

 دوست دارم دختر کوچولوی من

 

 

متاسفانه این پست بدون عکس شد اخه نتونستم عکسی بذارم توی سیستم... امان از این ویروسهاااااا

 

 


 

پسندها (1)

نظرات (1)

آیداکوچولو
31 تیر 94 16:49
سلام دوست نازم آخی آره واکسنش خیلی بد بود ولی خوشحالم که این مرحله رو هم به سلامتی پشت سر گذاشتی راستی دیگه واکسن نداریم تا موقع مدرسه یک ونیم سالگیت هم خیلی خیلی مبارک باشه راستی غذا هات رو خوب بخور تا خاله جون ناراحت نشه
مامان نرگس
پاسخ
سلام آیدا جونم...اره خیلی اذیت شدم ولی خوشحالم که تا 6 سالگی راحتیم ممنونم عزیزم..... باشه ولی دوست ندارم خوب