تنها مسافرت با نینی
عزیزدل مامانی ما از مسافرت برگشتیم...................
3 روز رفتیم سفر و همه لحظه هاش کنارم بودی. این فقط یه سفر نبود. مراسم عقد دایی
جون بود. نیشابور.........
خیلی خوب بود. جشن و عقد و خیلی چیزای دیگه. انشاله عروسی شون تو هم هستی و
برات یه لباس خوشگل میدوزم و کلی ازت عکس میگیرم.
ای جانمممممممم
این اولین سفر من و تو بود. تا حالا بابایی اجازه نمیداد بریم سفر حتی گرگان،خونه مامانی.
همش نگران بود که نکنه اتفاقی بیفته و خدا رو شکر امانت بابایی رو صحیح و سالم
برگردوندم. بابایی میگفت دخترم امانته ها، مواظبش باش و منم سپرده بودمت دست خدا .
خدا هم بهترین امانت داره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی