فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه سن داره

دختر کوچولوی من

نه ماهگی عسلم

1393/7/28 11:12
نویسنده : مامان نرگس
330 بازدید
اشتراک گذاری

   دختر مامان که از ماه قبل چهاردست وپا رفتنو شروع کرده حسابی حسابی واسه خودش همه جا رو میگرده و البته کنجکاویهاش باعث شده با سرک کشیدن به همه جا، دنیای خونه رو کشف کنه!!!!!

با سر انگشت اشاره (به قول فاطمه جون مامان محیا ) به کشف دنیای اطرافش میره. انگشتشو میاره جلو و اول یه اشاره کوتاه به چیزی که بخواد میزنه بعد میگیره تو مشتش و بعد دهانش..........

و یه جاهایی این کشف کردنها براش خطرناکه.

اونقده بازیگوش شده که پوشک کردن و لباس پوشیدن و خوابوندش خیلی سخت شده....

"بابا، ماما، مااااااااااام، مممم، اببببب، هوووووووووم،دد" رو خیلی میگه.

گاهی وقتی میخواد به چیزی دست بزنه اول یه نگاهی به ما میندازه.....فکر کنم اجازه میگیره ولی کار خودشو میکنهچشمک

فروزان خانم دیگه بابایی شده فراوون.....دنبال بابایی گریه میکنه و وقتی خونه است همش بهش میچسبه.

با گفتن یه " اه" بلند دعوات میکنه. هر وقت از چیزی شکایت داشته باشه " اه" تیزی میگه.

یه شب بیدار شدم دیدم فروزان سرشو گذاشته روشکمم و همون طوری نیمه نشسته خوابیده.....عزیزمبغل.

غذاشو با سر انگشتاش میذاره توی دهنش ولی خیلی توی دهنش نمیره. وقتی چیزی بهش بدیم که نخواد بخوره سرشو تا روی زانوهاش پایین میاره و مقاومت میکنه برای نخوردن. اگه چیزی دستش باشه و دهنتو ببری جلو میذاره توی دهانت.

آخر این ماه فروزان 9800 گرم وزن و 72 سانت قد داشت که نمیدونم چرا قدش رشد نکرده بودغمگین. قرار شد یه ماه دیگه ببرمش تا دوباره ببینم قدش رشد میکنه یا نه....

 

و رونمایی از نه ماهگی فروزان به روایت عکسزبان

واستادن فروزان به همه چیز.....

 

زانوبند بستن واسه فروزان گلی

 

دایی کوچیکه و فروزان و بستنی....

 

بعد از بستنی خورون

 

4 مهر ماه عروسی دایی علی بود و فروزان نسبت به عروسی دایی اسی بهتر بود ولی نه خیلی عالی و باز هم من غمگینحال بدش از قیافه اش تو عکس معلومه

ولی سر میز غذا که همه جا رو به هم میریزه خوشحاله

و آخر مجلس چنان گریه ای افتاد که اصلا نمیتونستم ساکتش کنم...یهوووووووووو......بردنش قسمت مردونه تا ساکت شد...البته بعد از گذشتن از بغل افراد گوناگون آخرسر توی بغل عموی من آروم شدسکوت.

بعد از عروسی حسابی دس دسی و نینای نای میکنهتعجب. با آهنگ تبلیغات تی وی گرفته تا صدای اهنگین اذان سوت.

اینم سوغاتی دایی و زندایی جون واسه فروازن از سفر ماه عسل. متشکرم

                                      

 

بعد از خوردن آبمیوه خوردن نی و لیوانش هم میچسبه!!!!!!!!

پیش دایی اشکال نداره خندونک

 

 

مراحل واستادن خانم گل

 

کلا این ماه فروزان در حال واستادن بودهزبان

 

 

چند روزی رفتیم گرگان تا به مامان زهرا واسه جابه جایی خونه کمک کنیم. جاده مه آلود و زیبا بود.

         

 

و کمک کردن فروزان به ما.........

با خوردن سماور تزیینی......

 

   

 

گرگان که بودیم سرفه کردن الکی رو برای جلب توجه خیلی انجام میداد ولی بعد از چند روز یادش رفتدلخور.

وقتی از گرگان برگشتیم خونه اینقده ذوق میکرد و همش سرک میکشید به اتاقا و با اسباب بازهاش بازی میکرد. کلی دلش تنگ شده بود دخترمبغل.

 

 

اینجا ساعت 5 صبحه. فروزان با صدای دعوای دو تا گربه ناقلا بیدار شد و دیگه نخوابید و شروع کرد به بازیگوشیکچل.

 

 

چند روزی هوا خیلی سرد شد و فروزان با لباسهای گرم پوشونده شد ولی اصلا دوست نداره لباس بپوشه.

آستین بلند پوشیدم شروع کرد به کشیدن استین لباس و البته خوردنش. جوراب پاش کردم براش جذاب بود و حالا

به جای شست پاهاش جورابشو میخوره.  کلاه رو هم از سرش میکشهخسته.

داستان دارم با لباس پوشیدن خانم گل.........

البته توی همون چند روز فروزان و مامانی سرما خوردن.

        

الان کاملا خم میشه و شروع میکنه به خوردن شست و پاشنه پاهاش....

 

دخملی از آب روان خوشش اومده بود و چشاش همش به جوی آبه....

 

عاشق حالت لباشم

 

اینم سرگرمی جدید فروزان...میره جلو آینه کمدش و شروع میکنه به خوردن خودشخنده

 

فروزان این هواپیما رو خیلی دوست داره...  هدیه دایی و زندایی جونه.... وقتی با سر انگشتاش باهاش بازی میکنه میخوام بخورمش

 

و یه سرگرمیه دیگه!!!!

 

پسندها (4)

نظرات (6)

خاله ناديا
28 مهر 93 13:22
ماشاله. هزار ماشاله. دختر به اين هنرمندي و خوشملي و جيگري کي داره؟
مامان نرگس
پاسخ
من دیگه............
ستاره
28 مهر 93 19:04
آخی الهی من فداش شم خیلی باحال و نازتر شده ... دوست دارم حسابی گازگازیش کنم محکم بوسش کنم ... خیلی باحاله ... چقدر ماشاالله بزرگ شده ... حتما حتما حتما اسپند دودش کن عزیزم ...چقدرم اون لباسا با کلاه صورتی بهش میومد نازنین من ... خدا حفظش کنه این جیگر نازو ... اینجاست که شاعر میگه : جیگرتو خام خام بخورم
مامان نرگس
پاسخ
خدا نکنه خاله جونم.......ممنونم ستاره جونم.... خوردم قبلا
مامان کارن( رزیتا )
30 مهر 93 10:35
ای قربون اه گفتنت
مامان کارن( رزیتا )
30 مهر 93 10:41
ناز گلم هر روز خواستنی تر میشی ماشالا
آیداکوچولو
1 آبان 93 13:39
سلام دوست گلم 9ماهگیت مبارک چه لباسای ناز وقشنگی داری منم از لباسایزیاد وگرم خوشم نمیاد می دونی چیه انگار ما هر چی بزرگتر میشیم ومی خوائیم کارای بیشتری انجام بدیم از نظر بقیه خرابکاریه مثلا من دوست دارم چیزا رو بندازم زمین دوست دارم سیم برقو بگیرم بکشم دوست دارم دستام رو بکنم تو پریز دوست دارم آب رو بریزم رو زمین دوست دارم غذام رو چپه کنم ولی همش بهم میگن خرابکار!!!
مامان نرگس
پاسخ
عزیزممممممم...قربون خرابکاریهات
مامان مریم
30 آبان 93 10:45
کلی از پستا و عکسای فروزان کوچولو لذت بردم...ایشاله همیشه تنش سالم باشه
مامان نرگس
پاسخ
قربونت برم مریم جون...خوشحالم که اومدی