دریا..........
فروزان خانم امسال تابستون، شهریور ماه، اولین بار یه سفر کوچولو به دریا داشت. سفر فروزان به روایت تصویر!!!!!!
شروع سفر با خوشحالی فروزان
یه توقف کوتاه واسه خوردن چای
دختر خوش تیپ مامان
اینجا دیگه فروزان از توی ماشین بودن خسته شده
نهار رو تکیه پهنه کلا اطراف ساری خوردیم.
و فروزان اولین بار گوجه خام رو مزه کرد و معلومه که خیلی خوشش اومده و از خوردنش دست نمیکشید!!
شروع...
اولین تجربه
به به!!
دوباره....
ترشه ولی بازم میخوام!
انگشتاشم فرو کرده توی گوجه
فروزان بغلم بود یهو دیدم داره خودشو به سمت عقب میکشه و همش " هه هه هه " میکنه...تا سرمو برگردوندم بلههههههههه خانم اسباب بازیهای رنگارنگ دیده بود. باباییش کلی بین اسباب بازیها چرخوندش...
اینم سهم فروزان از این اسباب بازی ها
و دریااااااااااااااااااااا
فروزانو که لب ساحل بردیم تا دریا و موجها رو دید کلی به روش خودش ذوق کرد ولیییییی تا باباییش پاهاشو گذاشت توی آب ترسید و گریه .........
فکر کنم با اومدم موج و برگشتش زیر پاهاش خالی شد، ترسید.
حالا همش سرشو برمیگردوند دریا رو میدید گریه میکرد و سرشو برمیگردوند و با دوباره..تا اینکه کم کم آروم شد و دیگه نترسید.
فروزان و باباییش رفتن قدم بزنن که اینطوری برگشتن...با النگوهای رنگارنگ.....
همش با اونا بازی میکرد و درحالیکه توی دستش بود اونا رو میذاشت توی دهنش تا کم کم یاد گرفت اونا رو دربیاره و بازی کنه.