عزیزمامان 8 ماهه شده
دخملی مامان داره از کوچولویی خارج میشه و رفتارهاش مثه آدم بزرگا میشه. از نحوه خوابیدن گرفته تا حتی رفتارهاش..........
فروزان گلی آخرای این ماه چهاردست و پا رفتنو شروع کرد.. بدون اینکه به طور جدی سینه خیز بره.
توی حرف زدناش"ما، مممممم، با، باب، بببب" رو میتونی بشنوی.
بیشتر وقتها "هومممممممممممم" رو زمانی میگه که خوابش میاد .
و " ههههههههههه" رو زمان ذوق کردناش میگه....وقتی از چیزی خوشش میاد کلی سروصدا میکنه.
یه روز توی فروشگاه بودیم که یهو دیدم داره ذوق میکه و "هه هه هه " میگه ، تا سرمو برگردوندم دیدم غرفه اسباب بازیهاست و با دیدن اونا کلی ذوق میکنه.........برام خیلی عجیب بود که غرفه ظروف و وسایل آشپزخونه براش جذاب نبود و وسایل مربوط به خودشو خوب شناخته....اخه توی خونه هم عاشق اینه که جلو بوفه اسباب بازهاش وایسه و نگاه کنه....وقتی میذارمش یه چیزی رو انتخاب کنه همش دستشو میبره جلو و برمیگرده..نمیدونه چی رو بگیره..اخه همه رو میخواد
به غذاش زرده تخم مرغ و پوره اضافه شده که خیلی به زرده علاقه نشون نمیده....پوره سیب زمینی رو بهتر خورد....از وقتی توی سوپش گوجه میریزم بهتر میخوره..دخترم عاشق ترشی شده
دیگه راحت میتونه خودش وقتی دراز کشیده است بلند شه.
و همش آویزون منه...خیلی وابسته شده....برای بلند شدن و وایسادنش من باید باشم...با گرفتن چیز دیگه ای بلند نمیشه که وایسه
یه دقیقه تنها نمیمونه..نسبت به ماه قبل وابستگیش بیشتر شده . تا متوجه میشه نیستم اشک میریزه..چه اشکی. همش باید باشم. حتی وقتی میخواد بازی کنه. اکثرا کارام واسه نصفه شب میمونه..
ضربه زدن روی پاهاش رو خیلی انجام میده و گاهی هم روی چیزهایی که صدا تولید میشه خوب ضربه مبزنه...دیگه داره کاراش ارادی میشه
اگه دستش چیزی باشه و ازش بگیری ناراحت میشه و با تولید صدا ناراحتیشو منتقل میکنه و یا با ساییدن پاهاش روی زمین اعلام ناراحتی میکنه....داره کم کم از کنترل خارج میشه.
وقتی کنارش دراز کشیدم سرشو مدام میذاره روی شکمم و دوست داره پشتشو اروم بزنی و اونم همش این کارو تکرار کنه...
جدیدا تا بالش یا جای خوبی پیدا کنه لم میده.
این ماه یه سفر چند روزه رفتیم گرگان....اینجا فروزان آماده سفره.
دریا هم رفتیم که توی یه پست جدا عکسهاشو میذارم...
وقتی گرگان بودیم پسرعموی منم به دنیا اومد..آقا رضا....
فروزان وقتی آهنگهای تبلیغات تلویزیونو میبینه گل از گلش میشکفه و وقتی سرپا باشه زانوهاشو خم و راست میکنه و وقتی نشسته باشه با کمر و شکمش بالا و پایین میره اینم یه جور ذوق کردنشه....
اینجا با جدیت داره تی وی میبینه!!!!!!!!!
فروزان تو ویتامین سرای دایی جون
فروزان خانم روی میز کار بابا مشغول شیطونی بود که یهو دکمه بلندگو رو میچرخونه و صدایی که پخش میشد زیاد میشه و اینطوری متعجب نگاه میکنه
اینجا فروزان خانم تازه از خواب بیدار شدن و پف پفیه!!!!!!
یه شب زلزله اومد شاهرود چقده من ترسیدم.....آخه فروزان خانمی تا 1.5 بیدار بود و اون شب نمیخوابید..حتی من چراغ خواب هم روشن نکردم. حدود 2 بود که توی خواب و بیدار دیدم تکون میخوریم شدید...جیغ کشیدم و فروزانو با یه دست اونم توی تاریکی بلند کردم و سمت در..احساس میکردم زلزله شدیدیه... اقای پدر هم از جیغ من بیدار شد و همش میگفت چی شده...متوجه زلزله نبود...اومدیم توی حیاط ...توی کوچه هم خبری نبود و همسر میگفت نه زلزله نبوده و خواب دیدی...ولی من هنوز نخوابیده بودم....خلاصه باورم شد که زلزله نبوده . ولی روز بعد فهمیدیم بلهههههه زلزله بوده.....فروزان طفلک چنان شوکه شده بود که حتی گریه هم نکرد....الهی بمیرم برات مامانی