مامانی تنهاست دخترکم
دلم نمیخواست بیام و از تنهایی و دلتنگی برات حرف بزنم دخترم، ولی الان فقط تورو دارم عزیزم که
براش حرف بزنم. بابایی هم که رفته بیرون. البته حال بابایی هم خوب نبود و نمیتونست کمکم
باشه. کاش الان اینجا بودی و دستتو میگرفتم و میبوسیدم. بعد دوتایی میشستیم کلی با هم
آخه کی میگه وقتی تو باشی حال من بده. تو که باشی حال من خوبه عزیز دلمممممممم
امروز دوباره صدای قلبتو شنیدم که ارومم کرد و لبخند رو روی لبام نشوند.
گلکم بیا، کنار مامانی جات خیلی خالیه. بیا که مونس تنهایی مامانی هستی و حسابی
بیقرارتم.........
دوست دارم هزار تاااااااااا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی