ماه های عمرگلابتون دو رقمی شده......... 10
فروزانم، دخترم، 10 روزت که بود اینقده کوچولو بودی و ظریف که خیلیها میترسیدن بغلت کنن. اینقده کوچولو بودی و من همچین روزی یعنی ده ماهگیتو تصور هم نمیکردم. حالا بزرگ شدی و خانم..... مهربون و دوست داشتنی.... بازیگوش و کنجکاو و.....
این روزها با خنده هات خونه رو شادی میبخشی
این روزها برای تجربه کردن دست به هر کاری میزنی
این روزها شدی مونس همیشگی مامان
این روزها شدی دلگرمی بابا
این روزها..............
خداروشکر که هستی.. خداروشکر که نفسمون به هم بسته است.. خداروشکر که روزها و شبها کنارمی.. خداروشکر هستی.
ده روزگیت آروم تو بغلم شیر میخوردی و الان باید خونه رو پا به پات طی کنم که غذا بخوری.
ده روزگیت گهگاهی یه لبخند کوچولو روی لبات میومد و باید کلی دنبال همون لبخند میگشتم و الان خنده هات..........
ده روزگیت بابا میترسید بغلت کنه و الان آغوشش امن ترین جای دنیاست واست.
ده روزگیت از شلوغی دوروبرت چیزی نمیدونستی و الان عاشق شلوغی هستی و تنها میشی دنبال بقیه میگردی.
ده روزگیت ..........
عکس 10 روزگی فروزان به همراه دختر عموی نازش طهورا که 17 روزه بود.
چقدر زود گذشت. چقدر واسه بزرگ شدن عجله داری دخترم.......چقده دلم گرفت.
و حالا لپ قرمزی 10 ماهه من
دوست دارم دختر کوچولوی من