فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دختر کوچولوی من

16 و 17 ماهگی دختر کوچولوی من

1394/4/12 12:33
نویسنده : مامان نرگس
851 بازدید
اشتراک گذاری

دختر کوچولوی من خیلی بزرگ شده!!! خیلی زودتر از اون چیزی که من فکرشو میکردم.

 

الان مفهوم خیلی از حرفها رو میفهمه و ازش کاری بخوای که بتونه انجام میده مثلا توی چیدن سفره.... لباس ریختن توی ماشین لباسشویی رو دوست داره و کمکم میکنه و لباسها رو از توی ماشین در میاره و بهم میده....

یه روز توی حیاط یه برگ افتاده بود دیدم رفت جارو رو برداشت و جارو میکنهآرام.

 

حس استقلال داره و واسه به کرسی نشوندن حرفهاش تلاش میکنه!!

 

یه کم که نه ....نق نقو و لجباز شده و گاهی قهر هم میکنه البته کم!!

 

خیلی خوب وسایلی که برای دیگران باشه رو میشناسه. توی خیابون هم که ماشینی شبیه ماشین باباش باشه میگه " بابا" و شبیه ماشین آقاجون رو که ببینه میگه " مَمَد دید‌"!!!!!!!!!!!!!!!!

 

تا دلش نخواد غذا نمیخوره و تا دلش نخواد نمیخوابه!!!

و ما چقدر سر خوابیدن خانم گل مشکل داریم... خوابش میگیره همش نق میزنه ولی تا باباش نخوابه و خیالش راحت نشه نمیخوابه...... اگر خونمون مهمون باشه واسه خوابیدن بازم داستان داریم. چشاشو از شدت خواب میماله ولی مقاومت میکنه که نخوابه!!!!!!!

و یکی هم سر پوشک کردن که گاهی از دستم فرار میکنه و باید دنبالش برم تا بگیرمش........

 

هر روز با شیرین زبونیها و کارای جدیدش لبخندو به لبامون مینشونه و البته با لجبازیها و بازیگوشیهاش اشک رو به چشمامونخندونک

دیگه خوب راه میره و عاشق اینه که دستش رو بگیری و به قول خودش " اچه " کنه..... دَدَر هم که نگوووووووووووووو

 

حسابی وروجک شده و جدیدا کارهای خارق العاده انجام میده.....
دیروز دیدم دستش رو گذاشته کنار در میخواد از دیوار بالا بره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

این چند ماه اخیر با عروسکهاش خیلی بازی میکنه. قبلا با وسایل دیگه بیشتر انس داشت اما این روزها با عروسکهاش زندگی میکنه.... مامان باید به عروسکهاش هم " مَمَ " بده!!!!!!!! خودش " ناش " (ناز ) میکنه. بوس میکنه. لالا میکنه باهاشون. کلا دنیایی داره واسه خودش......پر از قشنگی

 

چند تا کلمه ای که تا حالا ننوشتم و یا این ماه ها گفته.........

ماست....... مواااا ست( خیلی نرم و کشدار میگه)

گل........ گی گی!!

بستنی..... بَسی

نقاشی...... نقی

موز....... موووز ( البته حرف ز رو یه چیزی بین س و ش و ز میگه)

ماهی...... مایی

مورچه..... اوایل مور  شه و حالا مو نه

پتو........... پَتوو

عکس........ عَیس ( مارو کشته از عکس و فیلمهایی که از خودش میگیریم رو نشونش دادن.... تا گوشی رو میبینه میگه عیس و پافشاری هم میکنه که ببینه فیلمهاشو )

شهراد.... شه باد (نوه عموش) اولین اسمی که فروزان گفته.

حموم......... حما ( واااای که چقده آب بازی رو دوست داره) و بیشتر شوشور

خروسه میگه .... قوقو

سگ..... هاپو البته همه حیواناتی که نمیشناسه رو میگه هاپو

گربه .... پیشت

شب..... شب ( یه بار گفتم فروزان بخواد شبِ.... دیگه ول نکرد... شاید 30 باری تکرار میکر شپه!!!! ) تا هوا تاریک میشه میگه شبه

توپ، گوشت ( عاشق گوشته!!!!! البته به کوکو و کتلتم گوشت میگه )، نَنی، باباجی، داداشی(پسرعموشو میگه و شاید در روز 10 باری بگه داداشی!!!) ، عمو، مامانی ( مدام تکرار میکنه مامانی و تا نگی جان مامانی ول نمیکنه)، تاب تاب عباسی،

آقاجون..... آاون

خرسی..... سیدنی

سرسره..... شرشر

ابرو.... ابوو

گوش.... گوشت!!

ناف.....نایس!!

و خیلی کلمه های دیگه که با گفتنشون خیلی وقتها تعجب میکنم که یاد گرفته....

خیلی شیرینه صحبت کردنش....عاشق این کلمه های شیرینشم..........

اگه نخواد کاری رو انجام بده قشنگ میگه " نهههههه" از نوع کشدارشم!!!

 

از عید به بعد یه سری تنقلات رو امتحان کرده که متاسفانه شکلات رو خیلی دوست داره.

چوب شور، ژله، انواع شکلات رو بیشتر میخوره و پفک رو هم امتحان کرده که خیلی خوشش اومد ولی اصلا نمیگیرم تا نبینه و نخوره.

بستنی رو هم خیلی دوست داره. روزی چند تا هم بهش بدی میخوره... اولین دفعاتی که داشت میخورد خوشش اومده بود که بهش گفتم به مامان هم بده....عقب عقب رفت و دستشو کشید و گفت....به به..... یعنی برو بهت نمیدمخندونک.

 

این دو ماه 4 تا دندون دراورد. اولین دندون کرسی 5 اردیبهشت جوونه زد. 2 تا دندون کرسی دیگه هم دراومد و یه دندون پایین جلو که جا مونده بود از اون سه تای دیگه هم دراومد.

 

و حالا عکس.......

 

 

 

فروزان و روزهای آغازین پارک رفتن و تاب تاب و شُرشُر!!!!

اول میترسید از سرسره پایین بیاد ولی بعدش خوشش اومده بود و بیشتر دوست داشت از پله هاش بره بالا تا بیاد پایین!!!

 

اینجا هم فروزان خانمی حسابی خسته شده و وقتشه بریم خونه.......

 

وروجک بازی های خانم گل خونه باباجی......

 

 


 

فروزان در حیاط خونه باباجی........

 

 

مرسانای عزیزم خوشگل عمه که 30 اردیبهشت ماه به دنیا اومد....

 و فروزان خونه دایی جون.......

 

 

فروزان و طهورا جون توی جشن مرسانا جونم.......

 

 


اینجا بهش میگم بخند ازت عکس بگیرم اینجوری خندیده!!!زبان

فروزان داره میره دَدَر....

 

اینجا هم بهش گفتم بخند دیگه واقعا خندیده...ولی عکسش کیفیت خوبی ندارهغمگین

 

فروزان مو پف پفی که تازه از خواب بیدار شده......

 

عشق آب و آب بازی.............

توی این مرکز خرید ما داشتیم آب میدیدمدلخور..

 

 

 

 

و این عکس که توی گوشی دخترخاله ام دیدم. فروزان توی عروسی دایی  7 ماهه بود....

و منو به اوووووووووووون دورها بردخندونک البته نه خیلی دور......

واقعا یادش به خیر اون روز فروزان حتی چهاردست و پا هم نمیرفت و حالا بعد گذشت 10 ماه دیگه میدوه.....

و خداییش چقده شبیه خودمهزیبا...

خدایا دخترم همه زندگی منه.....حفظش کن

نفسم به نفسش بنده و من ناتوانم توی نگهداریش....خودت محافظش باش

 

 

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان مینای آرتین
12 تیر 94 14:10
سلام نرگس عزیزم و فروزان خوشگل خاله... وااای که چقدر عکس هفت ماهگیت قشنگ بود عزیزم و البته خیلی شبیه به مامانی... عکست با موهای پف کرده عالی بود احساس کردم چقدر با آرتین شباهت داری. قربون خنده های الکی نازت عزیزم ولی خنده از ته دلت واقعا زیباست... تولد دختر دایی جون مبارک باشه امیدوارم همیشه شاد و سرحال و قبراق باشی عشق خاله... وای نرگس جون امان از دست آب بازی ماهم مثل شما هرجایی که بریم و آب باشه بااید کار و زندگی و خرید بی خیال بشیم تا آرتین از آب بازی لذت ببره... هزار تا بووووس آبنباتی مخصوص فروزان گلی
مامان نرگس
پاسخ
سلام مینا جونم خوبی؟آرتین عزیزم خوبه..... ممنونم خاله جون چشاتون خوشگل میبینه فروزان خانم که با من میره حموم با باباشم میره بازم کمشه...تازه چقده توی حیاط میره سر حوض و وقتی میخوام باغچه رو آب بدم..... امان از وقتی که لیوان ببینه...اوووووو کارای بچه ها رو هر چقدر مینویسی بازم کمه و جا میمونه
مامان ندا
13 تیر 94 0:36
ماشاا.. به این دختر نااااز که اینقد قشنگ کلمه هارو میگه عکساش خیییییلی قشنگن..یه هالمه بوووس واسه فروزان جوووونم
مامان نرگس
پاسخ
ممنونم خاله مهربونم...صاینا گلی رو خیلی ببوسش ندا جون اومدم وبلاگ صاینا جون ولی رمز و زدم باز نشد...رمزو تغییر دادین؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان مهربون
13 تیر 94 1:41
سلام مامان فروزان جونی خوبین هر دو؟ با این پستی که گذاشتی معلومه که حالت خوب تر شده چه عکسای قشنگی!!! کلمات جدیدم که یاد گرفته ! نی نی ما هم که اصن دندون در نیاورد
مامان نرگس
پاسخ
سلام عزیزم......اره خداروشکر خوبیم... ممنونم اشکال نداره دیر نشده. فروزان توی ده ماهگی دندون دراورد
آیداکوچولو
13 تیر 94 14:32
سلام فروزان گلی وخاله نرگس عزیز چشم ما روشن که برگشتید امیدوارم سالم وسلامت وشاد باشید کارات وحرفات خیلی با نمک هستن وخیلی شبیه من عکساتم خیلی قشنگ و متنوع هستن تاب تاب وسرسرم فکر کنم خیلی با حال باشه ولی مامانم منو نمی بره آخه می ترسه بیفتم! وقدم مرسانا کوچولو دختر دایی نازنینت هم خیلی خیلی مبارک باشه
مامان نرگس
پاسخ
سلام آیدا جونم....اره خاله بالاخره اومدیم....مرخصی بودیم ممنونم عزیزم مامانی آیدا رو ببر پارک حتما بهش خوش میگذره...فروزان که فکرش سرسره است البته بالارفتن از پله هاش....کلا پله بالا رفتنو دوست داره. خدا نکنه یه پله ای توی خیابون باشه حتما باید بالا بره.......
مامان کارن( رزیتا )
14 تیر 94 11:48
سلام دوستم خوشحالم که حالت بهتر شده .... ای قربون خودتو جارو کردنت دخمل طلا... میخوای از دیوار بالا بکشی خاله جون مگه تو پیشی شدی طلا.... وای که چقد دوست داشتنی میشه وقتی با عروسکاش بازی می کنه .... حرف زدنشو که دیگه نگو عاشق این مرحله از رشد کلامی بچه هام خیلی شیرین میشن ......تولد مرسانا خانوم دوست جدید فروزان طلا هم مبارک باشه و در آخر عکس 7 ماهگیش واقعا با نمک و دوست داشتنیه
مامان نرگس
پاسخ
سلام رزیتا جون..ممنونم که به یادمون بودید....خدا نکنه خاله جون..... وای پیشی یادم اومد که دیروز توی کوچه فروزان دنبال پیشی میرفت و منم دنبالش اره بچه ها توی این مرحله در اوج شیرینی ان....... ممنونم عزیزم
مامان مهربون
16 تیر 94 7:56
سلام فروزان جونی خوبه ؟ خودتون خوبین؟ یه سوال ازتون داشتم اولین باری که فروزان جونی رو بردی شهربازی کی بود ؟ البته فروزان شما که ساکت بوده حتما ولی نی نی ما همش گریه می کنه می خوام ببینم می تونیم 1 ماه دیگه عطیه رو ببریم یا نه با این وضعیتی که داریم .اینو بگم که تا 1 ماه دیگه فائزه 9 ماهش تموم میشه البته تقریبا فروزان جونو ببوس البته اگه نبردیشم شهربازی فقط نظرتو بگو که یک دقیقه می تونه گریه نکنه یا نه !!!
مامان نرگس
پاسخ
سلام عزیزم...ممنونم ما خوبیم....دخملیها خوبن؟ فروزان وقتی 2 یا 3 ماهش بود رفت که فقط اطرافو نگاه میکرد. الان دیگه عاشق پارک و سرسره و تاب شده....... تا 14 ماهگیش زمستون بود و خیلی پارک نرفت اگرم رفت هنوز راه نمیرفت که بتونه خوش بگذرونه و همش روی بغل بود و اطراف رو نگاه میکرد. به نظر من ببریش خیلی خوبه هم بچه های دیگه رو میبینه و مطمئنم خوشش میاد. از همین حالا هم ببرش چرا یه ماه دیگه..... میتونه روی تاب بشینه و مراقبش باشی...
مامان اهورا (نرگس)
16 تیر 94 12:40
وای عزیز دلم چقدر بزرگ و خانم شدی گلم!!!!! ماشــــــــــــــــــــــــــــــــــــالله!!!!! مامان جون ممنون که به ما سر می زنی و این دوست بی وفات و فراموش نکردی...
مامان نرگس
پاسخ
ممنونم عزیزم..... خواهش میکنم من اهورا جونو دوست دارم و جزء کسانیکه میرم بهش سر میزنم شما هم بیشتر به ما سر بزنی خوشحال میشیم
مامان مهربون
24 تیر 94 7:10
سلام خوبین هر دو ؟ ممنون ما هم خوبیم ممنون از جوابت به خاطر ماه رمضون می گفتم یه ماه دیگه یه سوال که شاید تکراری باشه ببخشید من هی سوال می پرسم نی نی ما که الان تقریبا 8 ماه و سه هفتشه هیچ کاری نمیتونه انجام بده هیچی بلد نیست همش میترسه مثلا نمیتونی غلت بزنه نمیتونه خودش بشینه و فقط با کمک می شینه دندون هم در نیاورده یکی از فامیلمون که بچه داره حدود یک سالشه می گفت فائزه خیلی دیر راه افتاده به نظر شما چی کار کنم ؟ فروزان چند ماهگی چهاردست و پا رفت چند ماهگی ایستاد چند ماهگی نشست چند ماهگی راه رفت چند ماهگی غلت زد هوووووو چه قدر سوال شد یه وبلاگم بود که اولین های دخترش رو نوشته بود مثلا نوشته بود اولین باری که غلت زد 3 ماهگی یا اولین باری که ایستاد 8 ماهگی وای ی ی ی یعنی وقتی همسن فائزه ی ما بوده ایستاده اصلا داشتم شاخ در میاوردم چی کار کنم تو اینترنتم نوشته بود باید تا شش ماهگی غلت بزنه
مامان نرگس
پاسخ
سلام عزیزم...خواهش میکنم.... نگران نباش هر بچه ای با کس دیگه ای فرق میکنه.......نباید با هم مقایسه بشن...فروزان زود نشست ولی اصلا سینه خیز نرفت....شاید یکی دو روز سینه خیز رفت در حد یک متر و بعدش چهادست وپا رفت تقریبا 8 ماهش تموم شده بودو دیر هم راه افتاد 13 ماهگیش تموم شده بود......وقتی هم که راه افتاد گامهاش خیلی محکم بود دندون هم 9 ماه و 9 روزگی دراورد و الان 12 تا داره ...پس ببین فائزه هنوز دیر نشده راه رفتن و دندون دراوردنش ولی برای نشستنش با دکتر یا میبریش مرکز بهداشت مشورت کنی بهتره ولی نگران نباش همه مثه هم نیستن ......
آیداکوچولو
25 تیر 94 11:53
سلام فروزان گلی یک ونیم سالگیت مبارک باشه وعیدتون هم پیشاپیش مبارک باشه احتمالا چون چند روز تعطیله واکسنت رو با تاخیر بزنی بهر حال امیدوارم زیاد اذیت نشی وبه سلامتی از این مرحله هم عبور کنی دوست خوبم
مامان نرگس
پاسخ
سلام ایدا جونم...ممنون دوست من اره قراره دوشنبه برم.........یه کم استرس داره مامانیم