جشن تولد یک سالگی دخملی
فروزان جونم، اولین جشن تولدت سراپا شور بودم. شوق کنار تو بودن همه وجودمو پر کرده بود. یادآوری لحظه های شاد تو رو داشتن برام بهترین لحظه هارو میساخت.
امسال نمیخواستم برات جشن مفصلی بگیرم آخه میترسیدم دوباره مثه شب آش دندونیت گریه کنی و حسابی اذیت شیم. اما با اومدن آقاجون اینا از گرگان تصمیم گرفتیم یه جشن کوچولو برات بگیریم و باباجی و ننی رو هم دعوت کردیم. دایی جون و عموجون شونم اومدن. خلاصه برات یه جشن کوچولو موچولو گرفتیم.
این کاغذهای رنگی که میبینی از روی پشت بوم خونه قبلی مامانم اینا پیدا کردم. خیلی قدیمیه. ما قبلا بهش میگفتیم " شِرشِره". روی یه کدومش قیمت داشت 60 تومان!!!! منم تصمیم گرفتم همین شرشره های رنگی که یادآور بچگیهامون بود رو برای تزیین استفاده کنم. یادش به خیر.......
وقتی برات وصل کردم کلی ذوق میکردی و خوشت اومده بود...
عزیزم
همش میگفتی منو بذار روی صندلی....اینطوری کمک کردی!!
بابایی برات بادکنک گرفته بود... خیلی شاد بودی از این همه تغییرات رنگی.....
اینجا سوار شدی روی بادکنک و ترکید. اینقده ترسیدی و گریه کردی......
وامااااااااااااااا شب تولد.............
قسمت خوشمزه تولد
اینم فروزان گلی و کیک کوچولوش.....
اول باید فروزان تست میکرد!!
عاشق این حرکات قشنگتم
موقع فوت کردن شمع میگفتی" پوف پوف"....
حالا نای نای......
شب خوبی بود... سراپا شادی و شور. انشاله سالیان سال زنده باشی و هر سال شادتر از سال گذشته برات جشن بگیریم عروسک قشنگ من.
فروزان کیک خومزه خورده.
اینم هدیه های قشنگ فروزان جونی. اسباب بازی و هدایای نقدی....... ممنونیم از همگی
این عکس رو هم ساعت 12 و 15 دقیقه نیمه شب گرفتم یا همون 15 دقیقه بامداد. زمانیکه فروزان یک ساله شده
وبلاگ فروزان توی روز تولدش...
فروزان توی متولدین دختر امروز...... ولی نمیدونم چرا عکس قبلیتو گذاشته!!!
تولدت مبارک دختر کوچولوی من . دوست دارم عروسکم.....