فروزان کوچولوی منفروزان کوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

دختر کوچولوی من

روزانه نوشت فروزان!!!

1393/10/26 18:21
نویسنده : مامان نرگس
323 بازدید
اشتراک گذاری

29 آبان: فروزان واسه اولین بار و دو مرتبه، چند تا از اسباب بازیهایی رو که از سبد خالی می کرد رو دوباره برگردوند سر جاش!!

 

3 آذر: امروز موقع نمازخوندنم مهر رو میذاشت روی جانماز و بعدش جانمازو تکون میداد که مهر بیفته. بعد دوباره اونو میذاشت داخل جانماز.....این کارو شاید 20 مرتبه تکرار کردآرام.

 

23 آذر: امروز ترسش از ایستادن ریخته بود و خودش با کمال میل میخواست واسته اماااااااااااا فقط گاهی و خیلی کم.

 

27 آذر: امروز خودش به تنهایی با نی آب خورد. قبلا هم امتحان کردیم ولی خیلی موفقیت آمیز نبود و یادش میرفت چیکار کنه، اما الان خوب یاد گرفته.

 

30 آذر: واسه اولین بار فروزان به همراه بابایی رفتن بیرون تا مامانی به کاراش برسه. روی صندلی ماشین نشست و کمربندشم محکم بست.

 

1 دی: به خاطر شهادت امام رضا داشت مشهد و حرم رو نشون میداد. منم دلم پر کشید و چند قطره اشک ریختم. یهو دیدم اومد جلو و با انگشتای کوچولوش اشکمو پاک کرد و انگشتشو گذاشت توی دهنش!!!!

یه بارم داشتم ظرف میشستم کنارم بود. چند قطره آب چکید روی کابینت. دیدم با انگشتش یه قطره رو برداشت و گذاشت توی دهنش.خنده

 

4 دی: امروز دیدم گوشی موبایل رو برده سمت گوشش و صحبت میکنه... قبلا با تلفن دیده بودم الو میکنه ولی با گوشی اولین بار بود( گاهی که براش شعر میذاشتم، گوشی سمت گوشش میبرد ولی خاموش نه).

 

6 دی: امروز با پایین اومدن از روی تختمون که نیم متر ارتفاع داره منو غافلگیر کرد اینطوری تعجب.

 

7 دی: جوونه زدن سومین مروارید کوچولوی فروزان جونی..... هورااااااااااا

 

7 دی: از امروز رسماااااااااااااااااااا ترس فروزان واسه واستادن ریخته و خودش با کمال میل دستاشو ول میکنه تا واسته و زمان طولانی تری رو وامیسته.

 

9 دی: جوونه زدن چهارمین مروارید کوچولوی عسل مامان.

 

11 دی: امروز در کمال بهت من رفت سراغ حلقه هاش و خودش اونا رو داخل میله اش مینداخت. این کارو چند بار تکرار کرد. آخه قبلا من دستش میدادم و با کلی تشویق این کارو انجام میداد ...... الان میشینه و همه رو میندازه توی میله و بعد واسه خودش دست میزنه...

 

15 دی: کشو پارچه های آشپزخونه باز بود. بعد از اینکه وسایلشو ریخت بیرون بلند شده و برعکس شده پشت سر، میخواد با پا کشو رو ببنده!!!!!!!!!!!!! شاید از مامانش یاد گرفته خندونک..

 

15 دی: امروز یه پارچه گردگیری آشپزخونه رو برداشته و شروع کرده به گردگیری بوفه و پریز برق کدبانوی کوچولوی من!!! تا رسید به تمیز کردن بخاری با گفتن " دا " (داغ) از تمیزکردنش صرف نظر کردآرام.

 

18 دی: امروز خودش به تنهایی بدون تکیه به جایی بلند شد و واستاد. آخه قبلا دستشو به جایی میزد تا بلند شه. البته تا حالا یکی دو بار بیشتر انجام نداده!!!

 

18 دی: امروز اواین بار خانم خانما غذایی که دوست نداره رو با انگشت از دهانش میاره بیرون و این روند همچنان ادامه دارهسوت.

 

22 دی: پنجمین مروارید فروزان جونم جوونه زده......

 

 

و اما   25 دی فروزان جونی یک ساله شده.....هورااا

 

 

 

پسندها (4)

نظرات (5)

آیداکوچولو
27 دی 93 13:51
وامروز یعنی 27 دی ماه هورااااااااااااااااااااااااااااافروزان گلی 1 سال و2 روزه شد
setareh
27 دی 93 21:07
ای جانم من فدای این دخملی بشم با این همه پیشرفت هایی که داشت .. وای که چقدر از بستن کشوی آشپزخونه با پاهاش خندیدم جوونه زدن دندوناش هم مبارکه عزیز دلم .. و باز هم تولد یک سالگیش مبارک مبارک مبارک تولدش مبارک
مامان مینای آرتین
27 دی 93 23:45
لااااااااااااایک عزیزم... فوق العاده کار قشنگی کردی... فکرت خیلی خوب بوده اگر منم از تنبلی دست بکشم اینکارو با اجازت میکنم... ببخش نرگس جون درگیر کارهای تولد آرتینم خیلی سرم شلوغه
مامان نرگس
پاسخ
اره خودمم هم از کارم خوشم اومد البته بعضی وقتها یادم میرفت بنویسم..... میخوام بازم ادامه بدم خواهش میکنم عزیزم...این حرفها چیه!
مامان کارن( رزیتا )
30 دی 93 10:12
چه ایده ی خوبی آفرین دوست جونم
Kosar
30 دی 93 13:45
چه خوشمله این خانوم خانوما براش اسپند دود کنید