تولدت دو سالگی عروسکم
تولدت مبارک عروسک قشنگم
دو سال با هم شب رو روز کردیم
دوسال با هم روزمونو شب کردیم
دوساله با هم، کنار هم، روبروی هم، در آغوش هم، دوساله با تو بودم دختر کوچولوی من
دو ساااااااااال، زمانی کوتاه بود برای من، برای عاشقا نه های من
دو سال برای مادرانه های من
فروزانم، روزی که اومدی برای باورکردنی نبود هستی یه دختر کوچولو که نفسش به نفس من بنده
لحظه دیدنت هیچ وقت از یادم نمیره
حس شیرین بودنت
یک سال گذشت و تو تلاش میکردی برای راه رفتن
یک سالگیت چهاردست و پا دوروبرم میرفتی و با خنده هات دلمو میبری به عمق خواستنت
و حالا دوسالگیت اینقده شیرین و دوست داشتنی شدی که دلم پر میکشه برای حرفها و جمله بندیهای جدیدت
توی این دو سال شما بزرگ بزرگ تر و من لبریز نگرانی و هر روز پیر و پیرتر
با هر سرفه تو، با هر زمین خوردن تو، با هر بیرون رفتن تو من پیر و پیرتر میشم
و دوست دارم این حس مادرانه ام رو
دوست دارم دختر کوچولوی من
تولدت مبارک
امسال تولد فروزان رفتیم مشهد...این اولین سفر فروزان به مشهد و حرم امام رضا (ع) بود و من خیلی خوشحال بودم از این اتفاق. شروع سه سالگی فروزان در جوار حرم بود.
و من از اقا امام رضا سلامتی و خوشی و خشبختی تو خواستم.
روز تولدش رفتیم کاروانسرای بابا قدرت که جای خوبی بود برای یه تولد سه نفره..خیلی خوش گذشت.
از اول فروزان یه نبات رو گرفت دستش و میخورد
همچنان دست فروزان یه نبات چوبیه!!!!!!!!!!!!
هدیه تولدش یه استخر بادی و توپ های رنگی بود که همون جا فروزان کلی با توپهاش بازی کرد...
و اینم فروزان با استخر توپش و مرسانا جون.........