28 , 29 ماهگی طوطی شیرین زبونمون
این روزهای بهاری برای ما پر از طراوت و تازگیه....پر از تو
پر از لطافتهای دخترانه.... پر از بوسه های شیرین..
پر از خنده های تو... پر از دلهره ها
پر از حرفهای به یاد ماندنی
پر از شور و نشاط بچگی
پر از بچیگیهای تو و مادرانه های من......
پر از شعرهای هر روز...پر از داستانها و تکرار و باز هم تکرار
پر از بازی...پر از صداهای رنگی
تمام اینها شده همه زندگی من... هر روز من پر شده از با تو بودن... با تو و بچگیهای تو
با تو و نشاط تو...شور و شوق تو.... همه اونها شده زندگی من. حتی نق نق های بی دلیل تو ....
پافشاری برای خواسته هایت به من می گوید بزرگتر از آنی که من تو را مجبور به کاری کنم...
ترس از تاریکی مرا یاد کودکی خود می اندازد و هیچ وقت نمیگویمت که " تاریکی ترس نداره" چون هنوز هم من از تاریکی می ترسم..
غرور و خجالت تو از تشویقهای ما....
و اینکه سعی میکنی زودتر بزرگ شوی و گاهی میگویی که " من بزرگ شدم و خودم لباسهایم را میپوشم" و انتخاب لباس مورد علاقه ات هم این را می گوید که تو زودتر از انچه من فکر میکنم بزرگ می شوی......
و من قدرتی میخواهم که هنگام خستگی نیز با تو بچگی کنم.... هنگام دردها و غصه ها با تو زندگی کنم...
تو بخندی و من با خنده های تو زندگی کنم...
دخترم دوستت دارم...........
موش کوچولوی من توی این دشت سرسبز کلی ذوق میکرد....
فروزان خانم وقتی اینجوری میخواد ماست بخوره!!!!!!!!!!!
شیطنت های فروزان، وقتی میخوای عکس ازش بگیری.....
فروزان و موهای پف پفیش!!!!!