روزانه نوشت فروزان!!! 2
26 دی: دیشب دعوت بودیم خونه دایی جون. امروز که زندایی جون رفتن سروقت میوه ها دیدن که بلهههههههه روی میوه ها جای دو تا دندونه...... دندونای کوچولوی فروزان 27 دی: امروز لیوان آب رو روی سفره ریخته و با انگشت جمع میکرد و مثلا میریخت توی لیوان. 27 دی: رفتم در فریزر رو باز کردم. فروزان دستش به سرمای فریزر میخوره و میگه " دا " (داغ).. 29 دی: واکسن یک سالگی فروزانو امروز زدیم. وزنش 10 و 400 گرم. قدش هم 76.5 سانت بود. 1 بهمن: فروزان خانم یه کار بد یاد گرفته.... از کجا نمیدونم!!!!!!! و اون اینه که با دست میزنه توی صورت من و بعدش از آخ من میخنده.... بهش میگم بده ولی از اخم من باز...